به گزارش مشرق، دكتر صادق آيينه وند در یادداشتی که در روزنامه اعتماد منتشر کرده آورده است: اما اين تحليل ها زماني دقيق و درست است كه بر اساس اهداف و الگوي مورد نظر خود امام(ع) صورت بگيرد. امام حسين(ع) در قيا م شان هدف بلندي داشتند، خود ايشان وقتي از مدينه خروج كردند، قصد خودشان را اعلام كردند. ايشان چنان كه خودشان گفتند، براي برپايي دين خدا و امر به معروف و نهي از منكر قيام كردند. تفسيرهاي متفاوتي از اين حركت مي تواند صورت بگيرد، اما تاكيد امام(ع) در اين زمينه مشخص است، ايشان بر اين عقيده بودند كه اگر مردم همراهي كردند، قيام به حكومت منجر مي شود.
دلايل فراواني مي توان يافت براي آنكه اين حادثه در تاريخ اسلام اينچنين ماندگار شده است. نخست اينكه قهرمان اين واقعه يكي از نوادگان مستقيم پيامبر (ص) بود كه در جامعه آن روز از همگان معتبرتر و مورد اطمينان تر بود. ديگر آنكه كساني كه مقابل امام (ع) قرار گرفتند، پايگاه ديني قوي اي نداشتند. از ديگر دلايل ماندگاري اين قيام، اخلاص امام(ع) و ياران شان بود، يعني امام(ع) و اصحابش به آنچه گفتند، پايدار ماندند، ديگر اينكه در اقدام امام(ع) روشنگري در مفهوم، كلام و رفتار مشهود بود. ضمن اينكه به لحاظ تاريخي، از منظر ابعاد فاجعه چنان تلخ بود كه حادثه ديگري مشابه آن در جهان اسلام صورت نگرفته است. نكته ديگر آنكه هيچ حادثه ديگري چنين در تاريخ اسلام ماندگار نشده است.
يعني همه احزاب، گروه ها، فرقه ها و جماعت هاي مسلمان اگر با نگاه منصفانه به تاريخ اسلام نگاه كنند، نمي توانند در اهميت اين حادثه تشكيكي ايجاد كنند. دليل اصلي آن هم حق طلبي امام حسين(ع) است، يعني امام حسين(ع) به دنبال حق بود و به آنچه گفت عمل كرد.
از چشم انداز امروز وقتي به واقعه عاشورا مي نگريم، مي بينيم كه امام حسين(ع) و يارانش پيروزمند آن نبرد بودند و خاطره و ياد ايشان در تاريخ مي درخشد. از منظر تاريخي شايد به لحاظ ظاهري گفته شود كه لشكريان يزيد پيروز شدند، اما واقعيت اين است كه پيام امام حسين(ع) ماندگار و در نتيجه ايشان پيروز شد. بنابراين مقياس سنجش را بايد مسائل معنوي در نظر گرفت و نه پيامدهاي مادي. ضمن آنكه اين قيام حركت هاي بعدي و قيام بعدي را به دنبال خود آورد، به گونه يي كه در خاندان بني اميه اختلاف افتاد و ديگر نتوانستند مقاومت كنند، بعد از عاشورا وقايعي چون حادثه مدينه، برخاستن توابين، قيام مختار و مشكلات عديده يي براي بني اميه پديد آمد كه ايشان به هيچ وجه فكرش را نمي كردند، زيرا در جامعه اسلامي تحولات اساسي پديد آمد و اين پرسش در ذهن مردم شكل گرفت كه اين گروه چه كساني هستند كه حكومت مي كنند؟ در نتيجه براي مردم خلافت بني اميه زير سوال رفت و از اين رو مي توان نتيجه گرفت كه به لحاظ ظاهري نيز موفق نشدند.
يعني به طور كلي مي توان نتيجه گرفت كه واقعه عاشورا مقدمه يي در روند زوال حكومت بني اميه بود، زيرا اختلاف شديد در خود بني اميه پديد آمد و حتي در خانواده هاي بني اميه اختلاف هايي پديد آمد و افراد بسياري از جامعه از ايشان منزجر شدند و به گروه هاي مخالفان شان پيوستند، مثل قيام خوارج. در نتيجه انزوا و انزجار از بني اميه پديد آمد و مقدمات فروپاشي شان شكل گرفت.
در طول تاريخ اسلام، با هر بار مراجعه به واقعه كربلايكي از وجوه آن اهميت خاص مي يابد، مثلادر دهه هاي 1340 يا دهه 1350 كساني كه به واقعه عاشورا مي پرداختند، عمدتا به جنبه قيام و انقلاب آن اشاره مي كردند. اما امروز در زمانه ما مهم ترين درسي كه مي توان از قيام امام حسين(ع) گرفت، بحث اخلاق است. امروز ما بايد اخلاق و سيره معصومين(ع) را بنگريم و ببينيم كه ايشان در آن شرايط دشوار چگونه رفتار مي كردند. ما در جهان امروز بيش از هر چيز به اخلاق نيازمنديم، ضمن آنكه نبايد از ساير ابعاد عاشورا غفلت كنيم.
در سال هاي اخير تحقيقات فراواني در زمينه قيام عاشورا و ابعادش صورت گرفته است و آثار متعددي به زبان هاي مختلف دنيا مثل انگليسي و عربي منتشر شده اند. اما هنوز كارهاي فراواني بايد صورت بگيرد، زيرا عاشورا جنبه هاي گوناگوني دارد و هيچ كس نمي تواند بگويد درباره قيام امام حسين(ع) يك كار جامع انجام داده است. اين واقعه زاويه هاي گوناگوني دارد و بايد بر اساس آن كتاب ها، فيلم ها، مقالات و آثار هنري گوناگوني ساخته شود، زيرا هر چه جلوتر مي رويم، گويي اين واقعه تازه تر شده است و به تعبير دقيق تر، تا انتهاي تاريخ تفسيربردار است و جنبه هاي گوناگون رمزآلود و نمادين و هستي شناسانه دارد كه نمي توان آن را در چند كتاب يا فيلم خلاصه كرد. بنابراين پرداختن و بازخواني اين واقعه بايد همچنان ادامه پيدا كند تا بشريت معناهاي بيشتري از آن افاده كند.
دلايل فراواني مي توان يافت براي آنكه اين حادثه در تاريخ اسلام اينچنين ماندگار شده است. نخست اينكه قهرمان اين واقعه يكي از نوادگان مستقيم پيامبر (ص) بود كه در جامعه آن روز از همگان معتبرتر و مورد اطمينان تر بود. ديگر آنكه كساني كه مقابل امام (ع) قرار گرفتند، پايگاه ديني قوي اي نداشتند. از ديگر دلايل ماندگاري اين قيام، اخلاص امام(ع) و ياران شان بود، يعني امام(ع) و اصحابش به آنچه گفتند، پايدار ماندند، ديگر اينكه در اقدام امام(ع) روشنگري در مفهوم، كلام و رفتار مشهود بود. ضمن اينكه به لحاظ تاريخي، از منظر ابعاد فاجعه چنان تلخ بود كه حادثه ديگري مشابه آن در جهان اسلام صورت نگرفته است. نكته ديگر آنكه هيچ حادثه ديگري چنين در تاريخ اسلام ماندگار نشده است.
يعني همه احزاب، گروه ها، فرقه ها و جماعت هاي مسلمان اگر با نگاه منصفانه به تاريخ اسلام نگاه كنند، نمي توانند در اهميت اين حادثه تشكيكي ايجاد كنند. دليل اصلي آن هم حق طلبي امام حسين(ع) است، يعني امام حسين(ع) به دنبال حق بود و به آنچه گفت عمل كرد.
از چشم انداز امروز وقتي به واقعه عاشورا مي نگريم، مي بينيم كه امام حسين(ع) و يارانش پيروزمند آن نبرد بودند و خاطره و ياد ايشان در تاريخ مي درخشد. از منظر تاريخي شايد به لحاظ ظاهري گفته شود كه لشكريان يزيد پيروز شدند، اما واقعيت اين است كه پيام امام حسين(ع) ماندگار و در نتيجه ايشان پيروز شد. بنابراين مقياس سنجش را بايد مسائل معنوي در نظر گرفت و نه پيامدهاي مادي. ضمن آنكه اين قيام حركت هاي بعدي و قيام بعدي را به دنبال خود آورد، به گونه يي كه در خاندان بني اميه اختلاف افتاد و ديگر نتوانستند مقاومت كنند، بعد از عاشورا وقايعي چون حادثه مدينه، برخاستن توابين، قيام مختار و مشكلات عديده يي براي بني اميه پديد آمد كه ايشان به هيچ وجه فكرش را نمي كردند، زيرا در جامعه اسلامي تحولات اساسي پديد آمد و اين پرسش در ذهن مردم شكل گرفت كه اين گروه چه كساني هستند كه حكومت مي كنند؟ در نتيجه براي مردم خلافت بني اميه زير سوال رفت و از اين رو مي توان نتيجه گرفت كه به لحاظ ظاهري نيز موفق نشدند.
يعني به طور كلي مي توان نتيجه گرفت كه واقعه عاشورا مقدمه يي در روند زوال حكومت بني اميه بود، زيرا اختلاف شديد در خود بني اميه پديد آمد و حتي در خانواده هاي بني اميه اختلاف هايي پديد آمد و افراد بسياري از جامعه از ايشان منزجر شدند و به گروه هاي مخالفان شان پيوستند، مثل قيام خوارج. در نتيجه انزوا و انزجار از بني اميه پديد آمد و مقدمات فروپاشي شان شكل گرفت.
در طول تاريخ اسلام، با هر بار مراجعه به واقعه كربلايكي از وجوه آن اهميت خاص مي يابد، مثلادر دهه هاي 1340 يا دهه 1350 كساني كه به واقعه عاشورا مي پرداختند، عمدتا به جنبه قيام و انقلاب آن اشاره مي كردند. اما امروز در زمانه ما مهم ترين درسي كه مي توان از قيام امام حسين(ع) گرفت، بحث اخلاق است. امروز ما بايد اخلاق و سيره معصومين(ع) را بنگريم و ببينيم كه ايشان در آن شرايط دشوار چگونه رفتار مي كردند. ما در جهان امروز بيش از هر چيز به اخلاق نيازمنديم، ضمن آنكه نبايد از ساير ابعاد عاشورا غفلت كنيم.
در سال هاي اخير تحقيقات فراواني در زمينه قيام عاشورا و ابعادش صورت گرفته است و آثار متعددي به زبان هاي مختلف دنيا مثل انگليسي و عربي منتشر شده اند. اما هنوز كارهاي فراواني بايد صورت بگيرد، زيرا عاشورا جنبه هاي گوناگوني دارد و هيچ كس نمي تواند بگويد درباره قيام امام حسين(ع) يك كار جامع انجام داده است. اين واقعه زاويه هاي گوناگوني دارد و بايد بر اساس آن كتاب ها، فيلم ها، مقالات و آثار هنري گوناگوني ساخته شود، زيرا هر چه جلوتر مي رويم، گويي اين واقعه تازه تر شده است و به تعبير دقيق تر، تا انتهاي تاريخ تفسيربردار است و جنبه هاي گوناگون رمزآلود و نمادين و هستي شناسانه دارد كه نمي توان آن را در چند كتاب يا فيلم خلاصه كرد. بنابراين پرداختن و بازخواني اين واقعه بايد همچنان ادامه پيدا كند تا بشريت معناهاي بيشتري از آن افاده كند.